کد مطلب:28528 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

فرستادن عایشه به سوی مدینه












2280.مسند ابن حنبل- به نقل از ابو رافع-: پیامبر خدا به علی بن ابی طالب فرمود: «به زودی میان تو و عایشه، حادثه ای اتّفاق می افتد».

علی علیه السلام گفت: من، ای پیامبر خدا؟

فرمود: «آری».

گفت: من؟

فرمود: «آری».

گفت: پس من بدبخت ترین آنانم، ای پیامبر خدا؟

فرمود: «نه؛ ولی وقتی چنین اتّفاقی می افتاد، عایشه را به جایگاه امنش بازگردان».[1].

2281.الأخبار الطوال- در گزارش حوادث پس از جنگ جمل-: [ علی علیه السلام] به محمّد بن ابی بكر فرمود: «با خواهرت حركت كن تا او را به مدینه برسانی.سپس به سرعت، در كوفه به من بپیوند».

محمّد گفت: ای امیرمؤمنان! مرا از این كار، معاف دار.

علی علیه السلام فرمود: «تو را معاف نمی دارم و از آن چاره ای نداری».

پس او (عایشه) را حركت داد و وارد مدینه ساخت.[2].

2282.الجمل: چون امیرمؤمنانْ تصمیم حركت به سوی كوفه گرفت، عایشه را روانه ساخت و دستور داد به سوی مدینه كوچ كند.وی برای حركت، مهیّا شد. سپس چهل زن را دستار و كلاه پوشانید و شمشیر در اختیارشان نهاد و به آنان فرمان داد از عایشه محافظت كنند و او را از راست و چپ و پشت سر، درمیان گیرند.

عایشه در طول راه می گفت: بارخدایا! با علی بن ابی طالب، چنان كن كه با من رفتار كرد؛ مردان را به همراهم فرستاد و حرمت پیامبر خدا را نگه نداشت.

وقتی زنان، همراه با عایشه به مدینه رسیدند، دستارها و شمشیرها را برداشتند و با وی وارد مدینه شدند.چون عایشه آنان را دید، از دشنام گویی و نكوهش امیرمؤمنان، پشیمان شد و گفت: خداوند به پسر ابی طالب، پاداش نیكو دهد؛ چرا كه حرمت پیامبر خدا را درباره من، پاس داشت.[3].









    1. مسند ابن حنبل: 27268/343/10، المعجم الكبیر: 995/332/1، فتح الباری: 55/13.
    2. الأخبار الطوال: 152.
    3. الجمل: 415، الإمامة والسیاسة: 98/1، مروج الذهب: 379/2، تاریخ الطبری: 544/4.